پارساپارسا، تا این لحظه: 15 سال و 7 روز سن داره

پارسا امپراطور كوچولوي مامان و بابا

درد دل

شنبه 17 خرداد پدربزرگ مهربانم برای همیشه از بین ما رفت نمیدونم چجوری غم درونم رو به زبان بیارم غمی که تا روزی که زنده باشم قلبم رو میسوزونه تحمل دیدن جای خالیش رو ندارم. آقام خیلی مهربون بود خیلی هوای ما رو داشت و نسبت به ما احساس مسئولیت میکرد هنوز باورش برام سخته خیلی سخت همیشه از خدا میخواستم از عمر من کم کنه و به عمر پدربزرگم اضافه کنه چون وجودش توی اون خونه باعث دلگرمیم میشد به هر حال او رفت اینبار از خدا میخوام مادربزرگ رو برامون نگه داره. اصلاً حالم خوب نیست سریع عصبی میشم توی این یک هفته به خیلی واقعیت ها پی بردم از خیلی ها کینه بدل گرفتم از چند نفری متنفر شدم و تازه متوجه شدم "نیکی چو از حد بگذرد نادان خیال بد کند" میخواست...
24 خرداد 1393
1